BLUE PSYCHO

شنبه, ۳۰ بهمن ۱۳۹۵، ۰۵:۲۲ ب.ظ

DSM-IV TR

DSM-IV TR 


مقدمهای کوتاه درباره راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی:


راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی است که Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders مخفف DSM


برای اولین بار توسط انجمن روان پزشکی آمریکا انتشار یافت و شامل توصیف علائم و دیگر معیارها برای تشخیص اختلالات روانی است. این


معیارها زبان مشترکی را میان بالینگران برای تشخیص ارائه می دهند.


با تعریف روشن معیارها برای اختلالات روانی به اتخاذ تشخیص های دقیق و سازگار برای اختلالات روانی کمک کرده است؛ به طور مثال DSN


تشخیص اسکیزوفرنیا از یک بالینگر به بالینگر دیگر ثابت است و برای هر دو متخصص چه در آمریکا اقامت داشته باشند و چه در دیگر مناطق بین


المللی اسکیزوفرنی معنی یکسانی می دهد.


می باشد. در ایالات متحده آمریکا نیاز به جمع آوری APA شامل یک علامت تجاری ثبت می باشد که متعلق به انجمن روان پزشکان آمریکا DSM


اطلاعات انگیزه اولیه برای طبقه بندی اختلالات روانی به شمار می رفت. اولین اقدام برای جمع آوری اطلاعات درباره بیماری های روانی در آمریکا،


ثبت فراوانی یک طبقه از بیماری های روانی تحت عنوان (کانا/ دیوانگی) در سرشماری سال 1840 بود. در سال 1880 بین هفت طبقه بیماری روانی


تمایز قایل شدند که شامل (شیدایی، مالیخولیا، مونومانی) مشغولیت فکری بیمارگون، فلج ناقص، زوال عقل، میبارگی و صرع) میباشد. در سال 1917


کمیته آماری انجمن روانپزشکی آمریکا (انجمن پزشکی- روانشناسی آمریکا) همراه با کمیسیون حل بهداشت روانی طرحی تصویب کرد که جهت


سرشماری برای بیمارستانهای روانی مورد استفاده قرار گرفت. گرچه این سیستم در مقایسه با سیستمهای قبلی بیشتر یک سیستم بالینی بود ولی در


درجه نخست هنوز یک طبقهبندی آماری محسوب میشد که بعداً چندین بار اصلاح شد.


در جنگ جهانی دوم با توجه به حجم بالای مبتلایان به آسیبهای روانی، روانپزشکان آمریکا با سیل مراجعان مواجه شدند و ضرورت ارزیابی، اقدام و


معالجه سربازان آسیبدیده مشهود شد. در واقع مرکز این حرکت به دور از مؤسسات فکری و کلینیکهای سنتی بود. ارتش آمریکا با تشکیل یک کمیته


نامیده میشد، اقدام کرد که در سال 1943 مثل medical به وسیله روانپزشکان و سرتیپ ویلیام سی منیجر به طبقهبندی و ایجاد یک برنامه که 203


یک اطلاعیه فنی وزارت جنگ اعلام شد و توسط همه نیروهای مسلح پذیرفته شد. این طبقهبندی بسیار تحت تأثیر اختلالات رفتاری سربازان بود.


بسیار . ICD- را منتشر کرد که برای اولین بار در آن اختلالات روانی گنجانده شده بود 6 ICD مقارن با آن سازمان بهداشت جهانی ششمین چاپ


تحت تأثیر شدید مجموعه اصطلاحات اداره سربازان قرار داشت و شامل 10 طبقه برای روانپریشیها، 9 طبقه برای روانرنجوریها و 7 طبقه برای


را به عنوان اولین چاپ راهنمای ICD- اختلالهای منش، رفتار و هوش بود. کمیته اطلاعات و آمار انجمن روانپزشکی آمریکا، نسخه متفاوتی از 6


در سال 1952 منتشر کرد. (DSM-I) تشخیصی و آماری اختلالات روانی


DSM-I


این راهنما واژهنامهای داشت که طبقات تشخیصی در آن توصیف شده و نخستین راهنمای رسمی اختلالات روانی بود و بر کاربرد بالینی تأکید داشت.


در سراسر آن تحت تأثیر نفوذ دیدگاه روانی- زیستی آدلف مایر نام برد (Reaction) میتوان به کاربرد اصطلاح واکنش DSM از خصوصیات اولیه


که اختلالات روانی را واکنش شخصیت به عوامل روانی اجتماعی و زیستی قلمداد میکرد. این طبقهبندی 130 صفحه داشت و در آن 106 ناهنجاری


فکری و ذهنی فهرست شده بود.


DSM-II


بود. DSM-I در سال 1968 صورت گرفت که در آن 182 ناهنجاری در 134 صفحه فهرست شده بود ولی هنوز کاملاً شبیه DSM اولین اصلاح


کماکان حفظ شد. (neurosis) حذف شده بود ولی اصطلاح روانرنجوری (Reaction) این بود که اصطلاح واکنش DSM ویژگی دومین نسخه


در این ویرایش توصیف نشانههای بیماری کامل نبود و اکثر بیماریها را واکنشی به تعارضهای درونی یا استفاده از مکانیسمهای ناسازگارانه انطباقی


برای مشکلات زندگی تلقی میکردند. در این نسخه بیماریها در دو گروه بزرگ نوروز و سایکوز قرار میگرفتند به گونهای که برای مثال بیماران مبتلا


به افسردگی و اضطراب کماکان در ارتباط با واقعیات بودند ولی بیماران دچار توهم و هذیان ارتباطشان با واقعیتها قطع شده بود .همچنین به دنبال


بحث و جدلها بین سالهای 1970 تا سال 1973 و همچنین ظهور مفروضات جدید از طرف محققانی نظیر آلفردوکینزی و اولین هوکر، در تجدید


در سال 1974 همجنسگرایی دیگر یک بیماری درنظر گرفته نشد و به جای آن اصطلاح “اختلال جهتگیری جنسی” گنجانده DSM-II چاپ هفتم


شد.


DSM-III


تعدادی از ابداعات مهم روششناسی را، DSM-III . در یک سال آماده شد و طبقهبندی جدیدی از اختلالات معرفی گردید DSM-III طرح اولیه


شامل معیارهای تشخیصی صریح، سیستم چندمحوری و رویکرد توصیفی را که تلاش میکرد با احترام به نظریههای سببشناسی جهتگیری نداشته


باشد، معرفی کرد. این تلاش با کار گسترده تجربی بر روی ساختار و اعتبار معیارهای تشخیصی صریح و توسعه مصاحبه نیمه ساختاریافته تسهیل شده


بود. از جمله مباحثی که در این طبقهبندی مطرح شد بحث درباره حذف مفهوم روانرنجوری در رواندرمانی و تئوری روانکاوی بود. اما از آنجا که


شامل 494 صفحه و 265 مقوله تشخیص DSM این بحث مبهم و غیرعلمی بود توسط گروه مسئولِ اصلاح با تضادهایی روبهرو شد. این نسخه از


بیماری بود که سرانجام در سال 1980 منتشر شد.


DSMIII-R


اسامی طبقهبندیها تغییر یافت و تغییرات ، Robert Spitzer زیر نظر DSM-III در سال 1987 منتشر شد . با تجدید نظر DSMIII-R نسخه


مهمی در معیارها ایجاد شد، بعضی از مقولهها حذف گردید در حالیکه بعضی دیگر اضافه شدند. بعضی از تشخیصهای بحث برانگیز نظیر ناهنجاری


ملال پیش از قاعدگی و اختلال شخصیت آزارطلب مورد بررسی مجدد قرار گرفته و رد شدند. این راهنما شامل 292 اختلال بود و 567 صفحه داشت.


DSM-IV


انتشار یافت. انتشار این نسخه نقطه اوج 6 سال تلاش بیش از ،DSM-IV ، DSMIII-R چند سال بعد، در سال 1994 ، با تجدیدنظری عظیم در


1000 نفر و تعداد زیادی از سازمانهای حرفهای بود.کارگروههای درگیر در این کار هر کدام از یک فرایند سه مرحلهای پیروی کردند. اول، هر گروه


مطالعهای گسترده در حیطه تشخیصی خود انجام میداد .سپس از محققین درخواست اطلاعات میکردند. در مرحله دوم، تجزیه و تحلیل صورت


می گرفت و معیارهایی که نیاز به تغییر داشتند مشخص میشد و در نهایت در مرحله سوم با اجرای چند مطالعه میدانی بزرگ به بررسی ارتباط


فعالیتهای بالینی و تشخیص بیماریهای روانی میپرداختند. از جمله تغییرات مهم این ویرایش نسبت به ویرایشهای قبلی گنجاندن معیار اینکه


“علایم موجب پریشانی یا اختلال بالینی قابل توجهی در مسایل اجتماعی، شغلی، یا سایر حوزههای عملکردی فرد شود” میباشد. در این نسخه 297


ناهنجاری در 886 صفحه لیست شده بود.


DSM- IV-TR


در سال 2000 انجام شد که در این تجدیدنظر اکثریت معیارهای خاصِ تشخیص بیماریها تغییر نکردند. نیاز به تجدید نظر DSM-IV تجدید نظر در


انتشار یافته این راهنما به طور دورهای تجدید نظر میشود. باتوجه به پیشرفتهای وسیع علمی در طی دو DSM-I از زمانی که DSM- IV-TR در


دهه گذشته محققان به اطلاعات ارزشمندی درباره شیوع اختلالات روانی، چگونگی فعالیت مغز، فیزیولوژی مغز و تأثیرات ژن و محیط بر رفتار و


محدودیتهایی هم دارد که بر DSM-IV سلامت افراد رسیدهاند که نحوه مواجهه ما را با اختلالات روانی، شدیداً دگرگون کرده است، از طرفی دیگر


احساس شد. DSM IV تأکید میکند .از این جهت بود که نیاز به تجدید نظری عظیم در DSM لزوم انتشار نسخه جدیدی از


توسط انجمن روانپزشکی آمریکا و موسسه ملی سلامت روان آمریکا تشکیل گردید تا DSM- در سال 1999 ، کنفرانس طرحریزی تحقیق در باب 5


تشکیل شد DSM- را مورد بررسی قرار دهد. سپس شش کارگروه برای تمرکز بر مباحث متفاوت 5 DSM اولویتهای پژوهشی برای ویرایش پنجم


که حیطههای کاری آنها شامل اصطلاحات تشخیصی، ژنتیک و علوم اعصاب، موضوعات تحولی و تشخیص، شخصیت و اختلالات ارتباطی،


اختلالات روانی و ناتوانی و موضوعات بین فرهنگی بود. همچنین در سال 2004 ، سه کارگروه در ارتباط با موضوعات مربوط به جنسیت، تشخیص در


سنین سالمندی و اختلالات روانی در نوزادان و کودکان خردسال به این کارگروهها افزوده شدند. در سال 2007 ، انجمن روانپزشکی آمریکا کمیتهای را


تحقیق میکنند شامل متخصصین و DSM- تشکیل داد که شامل 27 عضو بود. دانشمندانی که بر روی 5 DSM- برای نظارت بر شکلگیری 5


صاحبنظران حوزههای متعددی چون تحقیقات روانپزشکی، کاربالینی، زیست شناسی، ژنتیک، آمار، شیوع شناسی، بهداشت عمومی میباشند.


ایجاد شده است که از بارز ترین موارد آن میتوان به تغییر DSM در مقایسه با نسخههای قبلی DSM- براساس موارد مذکور تغییرات عمدهای در 5


اعداد لاتین اشاره کرد. کارگروه لزوم این تغییر را با توجه به پیشرفت تکنولوژی و گستره وسیع انتقال اطلاعات از طریق شبکه اینترنت در سطح جهان


به DSM و محدودیتی که اعداد لاتین در این روند ایجاد میکنند با اهمیت دانسته و خاطر نشان کرده است، تغییرات بعدی پس از چاپ نسخه پنجم


به وسیله 4 اصل هدایت میشود: DSM و غیره نشان داده خواهد شد. روند کنونی تجدیدنظر در DSM- و 5.2 DSM- صورت 5.1


1. بیشترین اولویت با سودمندی بالینی است؛ به این معنی که تغییرات باید هم برای درمانگر در هر دو حوزه تشخیص و درمان و هم برای


بیماران تحت درمان مفید باشد.


2. تمامی پیشنهادهای مطرح شده باید براساس شواهد پژوهشی باشند.


باید پیوستگی و استمرار خود را با ویرایشهای قبلی حفظ کند. DSM .3


تکرار شوند. DSM- نباید در 5 DSM- IV 4. محدودیتهای


ممکن است که اصل 3و 4 به نظر متناقض برسند، اما هر دو اصل ضروری هستند- هر دو اصل عهدهدار مسئولیت بررسی دقیق اثرات تغییرات ایجاد


شده بر روی تکنیکهای بالینی، شیوع اختلالات و دیگر عوامل مهم میباشند و به طور همزمان باید پیشرفتهای تشخیصی را که در نتیجه دانشهای


علمی جدید و یافتههای بالینی ایجاد میشوند بررسی کنند.


کارگروه به این توجه میکند که چه عناصری از نسخه کنونی به خوبی عمل میکنند، چه عناصری از نظر بالینگران مورد نیاز ، DSM در تجدید نظر


نیستند و چگونه میتوان به بهترین صورت آنها را اصلاح کرد. به طور مثال کارگروه مشخص میکند، چگونه شدت علایم رابهتر ارزیابی کند و چگونه


با اختلالات روانی همبود همانند اضطراب و افسردگی برخورد کند. همچنین کارگروه بر روی کاهش موارد تشخیصی “به گونهای دیگر طبقهبندی نشده


تمرکز کردند. در عین حال کارگروه تلاش زیادی را صرف بهتر تعریف کردن اهداف درمانی برای بالینگران و پیشرفتهای ممکن در سیر (NOS)”


درمان، کرده است.


ویرایش پنجم راهنمای تشخیصی و آماری بیماریهای روانی


تمرکز بر روی ارزیابی چگونگی علایم شایعی است که جزء معیارهای تشخیصی برای اختلالات نیستند ولی DSM- به علاوه، وظیفه عمده کارگروه 5


که فرد مبتلا به اسکیزوفرنیا ممکن است آن را تجربه کند). در واقع (Insomnia) شاهد حضور آنها هستیم ( به طور مثال علایم بیخوابی مرضی


است، نکتهای که در ویرایش اخیر این کتاب (dimentional assessment) یکی از راههای پرداختن به این مسایل از طریق ارزیابیهای ابعادی


شاهد آن هستیم.


قرار دارد به گونهای که دیدگاه مقولهای پیوستگی بین رفتار بهنجار و نابهنجار را درنظر (Categorical) ارزیابی ابعادی در مقابل ارزیابی مقولهای


نمیگیرد. نظام مقولهای متخصصان بالینی را وادار به تعریف یک آستانه به عنوان آستانه ” قابل تشخیص” میکند. در این نوع طبقهبندی لیست


بخصوصی از علایم برای هر بیماری روانی تعریف شده است. در سیستم مقولهای وجود تعداد معینی از علایم برای دریافت تشخیص لازم است، که


اگر این تعداد علایم دیده نشود اختلال تشخیص داده نخواهد شد.


از نظام تشخیصی مقولهای استفاده شده است. در عین حالیکه معیارها در راهنمای تشخیصی قبلی که برای تشخیص بیماران با بیماری DSM- IV در


روانی در دسترس قرار گرفت بهبود گسترده یافته بود ولی دنیای واقعی با این سیستم تشخیصی مشکل داشت؛ به طوری که “سندرمهای طبقهای”


همواره با “واقعیت طیفی و گسترده علایم” که افراد تجربه میکنند سازگار نبود. به دلیل اینکه معیارها برای تشخیص”بله/ خیر” بودند (به طور مثال: آیا


برای محاسبه نمودن شدت اختلال ، بدین معنی که راه مشخص و معینی برای DSM- IV افراد اختلال دارند یا نه؟)، در بیشتر موارد، روشی در


شناسایی اینکه آیا بیمار با درمان بهبود مییابد؛ وجود نداشت.


ارزیابی ابعادی علایم به متخصصین اجازه میدهد که به طور سیستماتیک بیماران را در طیف کاملی از علایم که ممکن است تجربه شوند ارزیابی کنند.


به طور مثال، اطلاعات درباره خلق افسرده، سطح اضطراب، کیفیت خواب و مصرف مواد ممکن است صرف نظر از تشخیصی که بیمار دریافت کرده


برای متخصصین مهم باشد. ارزیابی ابعادی به متخصصین اجازه سنجش هر دو مورد وجود و شدت علایم را به صورت “خیلی شدید”، “شدید”،


“متوسط” یا “خفیف” میدهد. این رتبهبندی همچنین میتواند برای پیگیری کردن پیشرفت بیمار در درمان صورت بگیرد، که برای مثال بهبود را حتی


اگر علایم به طور کامل محو نشده باشند نشان میدهد. این نوع ارزیابی میتواند شاغلین سلامت روان را برای مستندکردن تمام علایم بیماران و نه تنها


آن علایمی را که به تشخیص اولیه گره خوردهاند تشویق کند.


آزمودن شواهد علمی در دسترس و مشخص کردن این است که چه نوع ارزیابی ابعادی برای بیماریهای خاصی که DSM- وظایف کنونی کارگروه 5


تحت بررسی هستند مناسب است.. همچنین کارگروه موظف است به متخصصین آموزش لازم را برای استفاده از این نوعِ خاصِ روش ارزیابی بدهد.


قرار DSM- دو تعریف تجدیدنظر شده از اختلال روانی ارایه شده است، اما تاکنون هیچ یک از این دو تعریف مورد پذیرش کارگروه 5 DSM- در 5


نگرفته است. در تعریف نخست اشتین و همکاران ( 2010 ) اختلال روانی را به عنوان الگو یا نشانگان روانشناختی یا رفتاری که در فرد رخ میدهد


مطرح میکنند. این الگو یا نشانگان منعکس کنندهی یک بدکارکردی روانشناختی زیربنایی است و پیامدهای آن ناتوانی) برای مثال تخریب در یک یا


چند حوزهی مهم از کارکرد) یا پریشانی (برای مثال یک نشانهی دردناک) بالینی معنادار است. این نشانگان نباید پاسخی قابل انتظار به یک عامل


استرسزای عمومی، فقدان (برای مثال از دست دادن فرد مورد علاقه) یا پاسخ فرهنگی معمول به یک رویداد خاص باشند (برای مثال حالتهای خلسه


در زمینهی ارزیابی DSM- در آیینهای مذهبی) و اساساً ناشی از انحراف اجتماعی یا تعارض با جامعه نیستند. در تعریف دوم، گروه مطالعاتی 5


اختلال و ناتوانی نیز در ملاک اول خود اختلال روانی را الگو یا نشانگان روانشناختی و رفتاری معرفی میکند که در فرد رخ میدهند. این الگو مبتنی


بر نقصان یا مشکل در یک یا چند حوزه از کارکرد روانی شامل کارکرد عمومی (برای مثال هشیاری، جهتیابی، هوش یا مزاج) یا کارکردهای


اختصاصی )برای مثال توجه، حافظه، هیجان، ادراک و تفکر) است، اما محدود به این حوزهها نیست. این نشانگان نباید پاسخی قابل انتظار به یک عامل


استرسزای عمومی، فقدان یا پاسخ فرهنگی تأیید شده به یک رویداد خاص باشند و اساساً ناشی از انحراف اجتماعی یا تعارض فرد با جامعه نیستند.


آشنایی با تشخیصها در ویرایش پنجم:


از سه بخش تشکیل شده است: DSM-5


است که اطلاعاتی را در مورد چگونگی استفاده از کتابچه راهنما به افراد میدهد. DSM- بخش 1: مقدمهای بر 5


بخش 2: طبقات تشخیصی را بر اساس ساختار تجدیدنظر شده مطرح میکند.


بخش 3 :مواردی را که نیازمند تحقیقات بیشتر ، قبل از استفاده از آنها به عنوان یک اختلال رسمی هستند، مشخص میکند و همچنین فرمولبندی


و سایر اطلاعات را بیان میدارد. DSM- فرهنگی، واژهنامه، اسامی افراد دخیل در تهیه 5


DSM- دو تغییر عمده محتوایی در 5


با نمادهای جداگانه III و II و I به سمت حذف محورها گام برداشته است و به ترکیب محورهای : DSM- الف) حذف سیستم چندمحوری 5


بود) پرداخته است. V بود) و ناتوانی (که قبلاً روی محور IV برای عوامل روانی –اجتماعی (که قبلاً محور


بیست فصل خواهد داشت که فصول بر اساس ارتباطشان با یکدیگر بازسازی شدهاند. در این ارتباطها مواردی ، :DSM- ب) ترتیب فصول 5


چون شباهتها در آسیبپذیری بین اختلالات و ویژگیهای علایم مربوط به اختلالات لحاظ شده است. این تغییرات همتراز با تغییرات سازمان جهانی


است و انتظار میرود این تغییرات، باعث تسهیل و بهبود ارتباطات بین (ICD-11) و طبقهبندی بینالمللی بیماریهای نسخه 11 (WHO) بهداشت


این طبقهبندیها شود.


DSM- طبقات تشخیصی 5


Neurodevelopmental 1. اختلالات عصبی- رشدی


شش دسته اختلالات شامل اختلالات رشد عقلانی، اختلالات ارتباطی، اختلالات طیف اوتسیم، اختلال بیشفعالی/ کمبود توجه، اختلالات یادگیری و


اختلالات حرکتی در این طبقه قرار میگیرند که در هر یک از این دستهها اختلالات زیادی گنجانده شده است؛ برخی از این اختلالات نظیر اختلال


اختلال زبانی خاص ،(Social Communication Disorder) اختلال ارتباط اجتماعی ، (Voice Disorder) آوایی


وجود ندارند، علاوه براین DSM-IV و پیدایش دیرهنگام زبان، تشخیصهای جدیدی هستند که در (Specific Language Impairment)


در راهنمای (Mixed receptive-expressive language disorder ) اختلالاتی مانند اختلال زبان بیانی، اختلال مختلط زبانی درکی- بیانی


در طبقه تشخیصی “اختلالاتی که برای نخستین بار در شیرخوارگی، ، DSM-IV جدید حذف شدهاند .اختلالاتی که در این طبقه قرار میگیرند در


کودکی یا نوجوانی تشخیص داده میشوند” و “اختلالات اضطرابی” قرار داشتند.


اختلالات ارتباطی دوباره سازمان بندی شدهاند و شامل اختلال ارتباط اجتماعی به علاوه دو طبقه تشخیصی اختلال زبانی-تکلمی و اختلال بیانی است.


این طبقهها هرکدام شامل زیرمجموعههایی مناسب برای پوشش تمام 7 اختلالی که قبلاً برای این طبقه تشخیصی فرض میشده است (تکلم غیرمنتظره،


اختلالات تکلمی خاص، اختلال ارتباط اجتماعی، اختلال آوایی، اختلال درکی – بیانی، اختلال حرکتی گفتار، اختلال سلیسی آغاز شده در کودکی)


اختلالات یادگیری به اختلالات یادگیری اختصاصی تغییر پیدا کرد و انواع قبلی اختلالات یادگیری


دیگر توصیه نمیشوند. در عوض نوع اختلال یادگیری در تشخیص (Dyslexia, Dyscalculia, and Disorder of Written Expression)


ذکر خواهد شد.


طبقه جدیدی را که اختلالات طیف اوتیسم خوانده میشوند و میتوانند تعدادی neurodevelopmental پیشنویس ارایه شده از طرف کارگروه


تشخیص را که قبلاً جدا از هم بودند متحد کنند توصیه میکند، این اختلالات شامل اختلال اوتیسم، اختلال آسپرگر، اختلالات فرساینده کودکی و


اختلالات نافذ رشد که به گونهای دیگر طبقهبندی نشدهاند، میباشد.


گروه اختلالات عصبی رشدی است که در معیارهای تشخیصی مرتبط به کمبود در ارتباطات و اجتماعی شدن و علاقه (ASD) اختلالات طیف اوتیسم


محدود و رفتارهای تکراری همپوشی دارند. بحث در خصوص تفاوت بین اختلالات شامل در طیف بحثی قدیمی است و ناکامی در پیدا کردن تداومی


در تفاوت بین این اختلالات، حذف مرزهای مجزا و جدا از هم را توصیه میکند، اما در عوض باید پیوستاری در شدت علایم وجود داشته باشد.


ایجاد میکند. ASD همچنین فقدان مشخص کنندههای بیولوژیکی برای این اختلالات، مجادلات بیشتری را در باب تمایزهای معتبر بین زیر مجموعه


در پیشنویس اظهار شده است که علایم این چهار اختلال به صورت طیفی از خفیف تا شدید ، به جای تشخیص ساده بله/ خیر برای یک اختلال


خاص بروز میکند. معیارهای تشخیصی پیشنهاد شده برای اختلالات طیف اوتیسم محدودهای از شدت را به گونهای که وضعیت رشد کلی فرد را در


زمینه ارتباطات اجتماعی و دیگر رفتارهای شناختی و حرکتی مرتبط توصیف میکند. با این تغییر جدید و اساسی ممکن است که افراد با شدت کمتر


ها خواهد بود. با ارایه علایم تشخیصی محدودتر، ASD علایم، دیگر تشخیص مشخصی دریافت نکنند. تغییر دیگر در مورد نرخ شیوع و وقوع


کودکان کمتری واجد معیارهای تشخیصی برای اینگونه اختلالات خواهند بود. از دیگر تغییرات در این طبقه تشخیصی میتوان به افزودن معیار


جای دیگر طبقهبندی نشده” اشاره کرد. “ADHD


schizophrenia and other psychotic disorder 2. اختلالات اسکیزوفرنی و سایر اختلالات سایکوتیک


تحت عنوان طبقه تشخیصی اسکیزوفرنیا و سایر اختلالات سایکوتیک قرار داده شدهاند. قرار DSM-IV در این طبقه اختلالاتی قرار گرفتهاند که در


گرفتن اختلال شخصیت اسکیزوتایپی در این طبقه و حذف انواع فرعی اسکیزوفرنی (مانند پارانویید یا آشفته) مهمترین تغییرات این طیقه این راهنما


است. علاوه براین، دو اختلال پیشنهادی در این طبقه قرار گرفتهاند که اختلال نخست علایم سایکوز خفیف و اختلال دوم DSM-IV نسبت به


کاتاتونیا (هم به عنوان یک اختلال مجزا با نام اختلال کاتاتونیک مرتبط با وضعیت پزشکی عمومی ناشناخته و هم به عنوان تصریح کنندهی کاتاتونیا که


در طیف وسیعی از اختلالات میتواند روی دهد) است. در ادامه معیارهای تشخیصی نشانگان ریسک سایکوز را شرح میدهیم.


Risk syndrome psychosis / معیارهای پیشنهادی برای نشانگان ریسک سایکوز


الف) علایم مشخصه: حداقل یکی از موارد زیر درشکلی ضعیف با واقعیتسنجی سالم، اما با شدت و یا تناوب کافی، به طوری که بیش از حالت


هنجار است:


هذیان (i)


توهم (ii)


گفتار نابسامان (iii)


ب) تناوب/ رواج: علایم معیار الف باید در طی ماه گذشته و با تناوب حداقل یک بار در هفته در ماه گذشته حضور داشته باشند.


ج) پیشرفت: علایم معیار الف باید در طی سال گذشته آغاز و یا بدتر شده باشند.


د) پریشانی/ ناتوانی/ جستجو برای درمان: نشانهها به اندازه کافی پریشانکننده و یا ناتوانکننده برای بیمار و یا دیگران هستند که منجر به


جستوجوی کمک میشود.


بهتر توجیه نمیشود. و) معیارهای بالینی برای هرگونه اختلال سایکوتیک DSM- ه) علایم سایکوز خفیف توسط دیگر تشخیصهای 5


هرگز مشاهده نشده باشد. DSM-5


Bipolar and related disorders 3. اختلالات دوقطبی و اختلالات مرتبط با آن


در راهنمای جدید به دو طبقهی مجزای اختلالات دو قطبی و اختلالات مرتبط با آن و اختلالات DSM-IV طبقهی تشخیصی اختلالات خلقی


افسردگی تقسیم شده است. طبقهی تشخیصی اختلالات دوقطبی و اختلالات مرتبط با آن به عنوان سومین طبقهی تشخیصی و یک طبقهی جدید شامل


و اختلال خلق ادواری است. II نوع ، I اختلالاتی نظیر اختلال دو قطبی نوع


Depressive disorder 4. اختلالات افسردگی


این طبقه شامل اختلالاتی نظیر اختلال خلق نامنظم مخرب، اختلال افسردگی اساسی/ دورهی واحد، اختلال افسردگی اساسی/ عود کننده و افسرده


خویی است. مهمترین تغییر در این طبقه اضافه شدن دو اختلال جدید است که عبارتند از:


(mixed anxiety/depression disorder): الف) اختلال افسردگی/ اضطراب مختلط


وجود سه یا چهار علامت از افسردگی اساسی [باید شامل خلق افسرده یا فقدان لذت باشد] که با آشفتگی اضطرابی همراه باشد. این علایم حداقل 2


هفته طول میکشند و به صورت همزمان رخ میدهند.


(premenstrual dysphoric disorder): ب) اختلال ملال پیش از قاعدگی


به عنوان یکی از “اختلالات افسردگی که به گونهای دیگر طبقهبندی نشدهاند” گنجانده شده است، اما در راهنمای جدید به DSM-IV این اختلال در


عنوان یک اختلال مجزا کدگذاری میشود.


دوره خروج از سوگ ، افسردگی به حساب نمیآمد. اما اشاره شده بود که اگر این دوره بیش از 2 ماه بعد از دست دادن فرد موردعلاقه DSM-IV در


خروج از سوگ از تبصره ویژه برای دوره DSM- ادامه یابد، تشخیص داغدیدگی از افسردگی اساسی پیچیده میشود. در پیشنویس انتشار یافته از 5


افسردگی اساسی حذف گردیده که این حرکت موجب انتقاداتی شده است. منتقدان استدلال میکنند که حذف کردن معیار خروج از سوگ موجب


بیمارگون کردن واکنش داغدیدگی هنجار میشود و ممکن است منجر به درمانهای دارویی نامناسب شود.


Disruptive mood dysregulation disorder 5. اختلال بینظمی مخرب خلق


این تشخیص به کودکانی اطلاق خواهد شد که تحریکپذیری مداوم و رفتارهای مکرر طغیان را 3 یا بیشتر از 3 بار در هفته و به مدت DSM- در 5


بیش از 1 سال نشان میدهند. این طبقه تشخیصی به دلیلی نگرانیهای بالقوه در مورد افزایش تشخیص اختلال دوقطبی در کودکان به وجود آمده است.


تجدید نظر شده است و افزایش انرژی/ فعالیت به عنوان علامت اصلی مطرح گردیده است. A در مورد دوره شیدایی و نیمه شیدایی نیز معیار


Anxiety disorder 6. اختلالات اضطرابی


تحت عنوان DSM-IV نیز با همین نام قرار دارد. اما تفاوتی که وجود دارد این است که بسیاری از اختلالاتی که در DSM-IV این طبقه در


اختلالات اضطرابی مطرح شدهاند در راهنمای جدید در بین طبقات مجزای اختلالات اضطرابی، اختلالات وسواسی- عملی و اختلالات مرتبط با آن،


ایجاد شده است، حذف اختلال استرس DSM- اختلالات مرتبط با سانحه و عوامل تنشزا ، توزیع شدهاند. مهمترین تغییراتی که در این طبقه در 5


و قرار گرفتن آنها در یک طبقهی تشخیصی مجزا است. علاوه بر این اختلالاتی نیز به (OCD) و اختلال وسواسی- عملی (PTSD) پس از سانحه


تحت عنوان “سایر اختلالات شیرخوارگی، کودکی یا DSM-IV این طبقهی تشخیصی اضافه شدهاند؛ همانند اختلال اضطراب جدایی است که در


مطرح شده DSM-III-R نوجوانی” قرار گرفته است و در اینجا تبدیل به یک اختلال مجزا شده است. اختلال اضطراب جدایی برای اولین بار در


برای حداقل چهار هفته برای تشخیص اختلال لازم DSM- این است که تداوم نشانگان در 5 DSM- و 5 DSM-III-R بود، مهمترین تفاوت بین


DSM-IV-TR دو هفته را برای این مدت کافی دانستهاند. متن تجدید نظر شده ،DSM-III-R و DSM-III دانسته شده است، در حالیکه در


اختلال اضطراب جدایی را جزء اختلالات دورهی شیرخوارگی کودکی و نوجوانی آورده است.


به عنوان حالتی که تنها در بستر اختلال DSM-IV تغییر دوم اضافه شدن آگورافوبیا به عنوان یک اختلال مجزا است که این تشخیص نیز در


وحشتزدگی (پانیک) روی میداد (حملهی وحشتزدگی با آگورافوبیا یا آگورافوبیا بدون سابقهی حمله وحشتزدگی) شناخته میشد.


دیگر تغییرات این طبقه عبارتند از:


آگرو فوبیا: مدت زمان استمرار معیارها تغییر یافته است ( از “استمرار حداقل به مدت شش ماه” به ” حضور ترس، اضطراب یا اجتناب به طور


معمول به مدت 6ماه یا بیشتر").


اختلال اضطراب فراگیر: تعداد علایم فیزیکی مرتبط از شش مورد به دو مورد کاهش یافته است.


فوبیای خاص: مدت زمان استمرار معیارها تغییر یافته است (از “استمرار حداقل به مدت شش ماه” به ” حضور ترس، اضطراب یا اجتناب به


طور معمول به مدت 6 ماه یا بیشتر").


اختلال اضطراب اجتماعی (فوبیای اجتماعی): مدت زمان استمرار معیارها تغییر یافته است (از “استمرار حداقل به مدت شش ماه” به ” حضور


ترس، اضطراب یا اجتناب به طور معمول به مدت شش ماه یا بیشتر").


افزودن معیار اختلال اضطرابی جای دیگر طبقهبندی نشده.


افزودن معیار برای اختلال اضطرابی مرتبط به دیگر شرایط پزشکی.


افزودن معیار برای اختلال اضطرابی ناشی از مواد.


OCD and related disorders 07 اختلالات وسواس فکری/ عملی و اختلالات مرتبط با آن


تحت عنوان اختلالات اضطرابی، DSM-IV جدا شده است. و شامل اختلالاتی است که در DSM-IV این طبقه از طبقهی اختلالات اضطرابی


اختلالات شبهجسمی و اختلالات کنترل تکانه که به گونهای دیگر طبقهبندی نشدهاند، مطرح شده است. از مهمترین اختلالات این طبقه میتوان به


و اختلال کندن پوست اشاره کرد. (trichotillomania) اختلال وسواسی- عملی، اختلال بدشکلی بدن، اختلال انبارکردن، اختلال کندن مو


زمانی که احتکار مفرط DSM-IV ذکر شده است. بر اساس (OCPD) احتکار به عنوان یکی از معیارهای شخصیت وسواسی_ اجباری DSM-IV در


دیده شد باید هر دو تشخیص را بگذارند. اگرچه OCD و OCPD را بگذارند و اگر معیارها برای هر دو اختلال OCD باشد متخصصین باید تشخیص


مجزا است. OCD و OCPD به نظر میرسد احتکار اجباری اغلب از دیگر اختلالات نورولوژیکی و روانپزشکی، از جمله


به حساب آورد. این نکته میتواند زمانی OCD به صراحت بیان نشده اما زمانی که احتکار شدید باشد میتوان آن را از نشانههای DSM-IV اگرچه در


بحثانگیز باشد و بالینیگر را دچار مشکل کند. OCD وجود ندارد ، برای تشخیص OCD که تنها احتکار وجود دارد و دیگر علایم


اختلال احتکار را به عنوان اختلالی مجزا از اختلال وسواس فکری- عملی قرار دادند که ویژگیهای آن به قرار زیر است: DSM- بنابراین در 5


به عنوان شرایط همبود (تقریباً در 20 % موارد) ممکن است وجود داشته باشد اما این همبودی شایع نیست. همبودی اختلالات خلقی و OCD تشخیص


اضطرابی با این اختلال شایعتر است.


ترس از دست دادن چیز های مهم ممکن است از نظر عملکردی شبیه وسواس فکری باشد.


افکار، تصاویر یا تکانههای ناخوانده، ناخواسته و متناقض که به طور فعال مقاوم باشد، مشاهده نمیشود.


اجتناب از دورانداختن چیزها که ممکن است از نظر عملکردی شبیه وسواس عملی باشد.


احتکار از نظر بالینی در این بیماران آشکارا وجود دارد، این احتکار در نتیجه یک نیاز عاطفی یا واقعی نیست.


ثانویه نیست. OCD باشد، احتکار نسبت به دیگر علایم OCD احتکار اگر همبود با


محتمل است. هرچند زمانی که معیارهای احتکار مستثنی شوند، بیماران مبتلا به اختلال OCPD تقریباً در یک سوم موارد وجود تشخیص


دریافت نمیکنند. OCPD احتکار بیشتر از مبتلایان به دیگر اختلالات اضطرابی تشخیص


شایعتر است. OCPD وجود دیگر اختلالات شخصیت به جز


این افراد نسبت به بیماری خود بینش ضعیف دارند.


احتکار میتواند به خصوص در مراحل ابتدایی همخوان با خود باشد. این افراد احتکار را مشکل نمیدانند و درصدد جستجوی کمک بر


نمیآیند، به طوری که دیگران برای در مان آنها پافشاری نمیکنند.


علایم این بیماران ثابت است اما در طول زمان بدتر میشود.


شیوع این اختلال در حدود 2% تا 5% است.


این اختلال 50 % به طور ژنتیکی در بزرگسالان دیده میشود.


اختلال در پردازش اطلاعاتی در زمینههای تصمیمگیری، طبقهبندی، سازماندهی، مشکلات در حافظه وجود دارد. این افراد باورهای


نادرستی درباره تملک اشیاء دارند.


پاسخ به درمان این اختلال ضعیف تا متوسط است.


Trauma and stressor related disorder 08 اختلالات مرتبط با ضربه و عوامل تنشزا


تحت عنوان اختلالات اضطرابی و اختلالات انطباقی مطرح شدهاند. اختلال دلبستگی واکنشی (که DSM-IV این طبقه اختلالاتی را دربرمیگیرد که در


در طبقهی اختلالاتی که برای نخستین بار معمولاً در شیرخوارگی، کودکی یا نوجوانی تشخیص داده میشوند، قرار دارد)، اختلال DSM-IV در


استرس پس از سانحهی حاد، اختلالات انطباقی و اختلال استرس پس از سانحه از مهمترین اختلالات این طبقهی جدید هستند. از نکات جالب توجه


در این طبقه میتوان به اضافه شدن اختلالی با عنوان اختلال استرس پس از سانحه در کودکان پیش دبستانی اشاره نمود. به رغم آنکه محققان و


متخصصان از مدتها پیش پذیرفته بودند که کودکان و نوجوانان نسبت به رویدادهای استرسزا حساس هستند، اما تا همین اواخر فرض میشد که


DSM-III-R واکنش کودکان نسبت به رویدادهای آسیبزا بیشتر نشان دهندهی واکنشهای انطباقی کوتاه مدت است و تا سال 1987 و زمان انتشار


وجود این اختلال در کودکان و نوجوانان پذیرفته نشده بود (دیویس و سیگل، 2000 ). بر این اساس اضافه شدن این اختلال جدید میتواند نشان از


شیوع بالای مواجهه با رویدادهای آسیبزا در کودکان و تأثیرات مخرب این ضربهها بر سیر تحولی آنان به عنوان گروه سنی آسیبپذیر باشد.


Dissociative disorder 09 اختلالات تجزیهای


طبقه تشخیصی با همین نام را به خود اختصاص دادهاند و شامل اختلالاتی نظیر مسخ شخصیت/ مسخ واقعیت، DSM-IV اختلالات تجزیهای در


تغییر نسبتاً کمی داشته است و تنها تغییر ، DSM-IV یادزدودگی تجزیهای و اختلال هویت تجزیهای است. این طبقهی تشخیصی در مقایسه با


چشمگیر در این طبقه حذف اختلال گریز تجزیهای است.


Somatic Symptom Disorders 1. اختلالات نشانههای بدنی


تحت عنوان اختلالات شبهجسمی قرار گرفتهاند. این طبقهی تشخیصی شامل 7 اختلال است DSM-IV این طبقه تشخیصهایی را دربرمیگیرد که در


که از مهمترین آنها میتوان به اختلال علایم بدنی پیچیده، اختلال علایم بدنی ساده، اختلال اضطراب بیماری و اختلال عصب شناختی کارکردی


(اختلال تبدیلی) اشاره کرد؛ از آنجایی که اختلال جسمانی کردن، خودبیمارانگاری، اختلال شبه جسمی نامتمایز و اختلال درد، مشخصههای عمومی


مشترکی دارند (یعنی علایم بدنی و تحریفهای شناختی) در اینجا تحت عنوان یک اختلال با نام اختلال علام بدنی پیچیده مطرح شدهاند. علاوه بر


در زیرمجموعهی اختلالات علایم بدنی قرار گرفته است. DSM- به صورت طبقهای مجزا قرار دارند، در 5 DSM-IV این اختلالات ساختگی که در


تغییر نام داده شده است. Functional Neurological Symptoms)) اختلال تبدیلی به نشانگان عصب شناختی کارکردی


Feeding and eating disorder 1. اختلالات تغذیه و خوردن


تحت عنوان اختلالات خوردن قرار گرفتهاند. هرزهخواری، اختلال نشخوار، DSM-IV اختلالات تغذیه و خوردن شامل تشخیصهایی هستند که در


بیاشتهایی عصبی و پراشتهایی عصبی از مهمترین اختلالات این طبقه هستند. مهمترین تغییر صورت گرفته در این طبقه اضافه شدن اختلال پرخوری به


عنوان یک تشخیص قابل کدگذاری است؛ علاوه بر این تغییر نام این طبقه به منظور منعکس کردن شمول اختلالات تغذیهای (مانند هرزهخواری و


تحت عنوان “اختلالاتی که برای نخستین بار معمولاً در شیرخوارگی، کودکی یا DSM-IV اختلال نشخوار) در این طبقه انجام گرفته است که در


به (Eating Disorder) تجدید نظرهایی در معیارهای تشخیصی اختلالات خوردن DSM- نوجوانی” تشخیص داده میشوند، مطرح شدهاند. در 5


و افزایش دقت در گروههای تشخیصی مطرح شده، اعمال گردیده که این تغییرات عبارتند از: ED NOS منظور کاهش تشخیص


بی اشتهایی عصبی:


حذف معیار آمنوره شدن در مورد زنان.


پراشتهایی عصبی


تکرار دورههای راجعه پرخوری و رفتارهای جبرانی نامتناسب از دوبار در هفته به یک بار در هفته در طی سه ماه گذشته کاهش یافته است.


اختلال پرخوری


به عنوان (Binge Eating Disorder) تجدید نظر چشمگیر در طبقه اختلالات تغذیه و خوردن به رسمیت شناختن اختلال پرخوری


اختلالی مشخص شده است که معیارهای تشخیصی آن به شرح زیر است:


الف) دورههای راجعه از پرخوری که با هر دو مورد زیر مشخص میشوند:


1. خوردن، در دورههای زمانی منفصل (به طور مثال هر دوره دو ساعت) و مقدار غذایی مشخصاً بیشتر از مقدار غذایی است که اکثر


مردم در دورههای زمانی و موقعیتهای مشابه میخورند.


2. احساس عدم کنترل بر خوردن در طی دورهها (به طور مثال فرد احساس میکند نمیتواند خوردن را متوقف کند یا کنترلی بر اینکه


چه میخورد و چه مقدار میخورد ندارد).


ب) دورههای پرخوری با سه مورد (یا بیشتر) از موارد زیر مرتبط است:


1. غذا خوردن با سرعت بیشتر از هنجار.


2. غذا خوردن تا زمانی که احساس پر بودن ناراحتکنندهای به فرد دست دهد.


3. خوردن مقدار زیادی از غذا زمانی که فرد به طور فیزیکی احساس گرسنگی نمیکند.


4. تنها غذا خوردن به دلیل احساس شرمندگی از میزان غذایی که میخورد.


5. احساس انزجار از خود، افسردگی یا احساس گناه زیاد بعد از پرخوری.


ج) پریشانی مشخص در نتیجه پرخوری وجود دارد.


د) پرخوری حداقل یک بار در هفته به مدت 3 ماه اتفاق میافتد.


و) پرخوری با استفادهی مکرر از رفتارهای جبرانی نامناسب مرتبط نیست و منحصراًً در طی دورههای بیاشتهایی عصبی و پراشتهایی عصبی اتفاق


نمیافتد.


اختلالات خوردن در جای دیگر طبقهبندی نشده:


طبقه اختلالات خوردن در جای دیگر طبقهبندی نشده برای اختلالات خوردنی است که شامل معیارها برای هیچ یک از اختلالات خوردن


مشخص شده نیستند.


Elimination disorders 12 . اختلالات دفعی


از جمله اختلالاتی هستند که برای نخستین بار معمولاً در شیرخوارگی، کودکی یا نوجوانی تشخیص داده میشوند. DSM-IV اختلالات دفعی در


این اختلالات منفک شده و تبدیل به یک طبقهی تشخیصی مجزا شدهاند؛ شامل دو اختلال بیاختیاری ادرار و بیاختیاری مدفوع. DSM- در 5


Sleep _ wake disorders 13 . اختلالات خواب- بیداری


تحت عنوان اختلالات خواب مطرح شدهاند. این طبقهی تشخیصی در راهنمای جدید، 20 اختلال مجزا را دربر میگیرد DSM-IV این اختلالات در


حملهی خواب بدون کاتاپلکسی، اختلال کابوس، اختلال ، (early hypersomnia) که از جملهی آنها میتوان به اختلال بیخوابی، پرخوابی اولیه


رفتار حرکت سریع چشم و سندرم پاهای بیقرار اشاره نمود.


Sexual dysfunction 14 . اختلالات کنش جنسی


به سه طبقهی تشخیصی مجزا، یعنی اختلالات کنش جنسی، DSM-IV در (gender identity) طبقهی تشخیصی اختلالات جنسی و هویت جنسی


تقسیم شده است. طبقهی تشخیصی اختلالات کنش جنسی در 10 دسته قرار میگیرند که همانند DSM- ملال جنسی و نابهنجاریهای جنسی در 5


شامل اختلالات میل جنسی (مانند اختلال میل جنسی کمکار در مردان)، اختلالات انگیزش جنسی (مانند اختلال نعوظ(، اختلالات DSM-IV


ارگاسمی (مانند انزال زودرس) و اختلالات درد جنسی (مانند مقاربت دردناک) است.


Gender Dysphoria 15 . ملال جنسی


است که شامل سه اختلال ملال جنسی در DSM-IV معادل اختلال هویت جنسی در ، (Gender Dysphoria) طبقهی تشخیصی ملال جنسی


کودکان، ملال جنسی در نوجوانان یا بزرگسالان و ملال جنسی نامتمایز است.


Paraphilic Disorders 16 . نابهنجاریهای جنسی


تحت عنوان اختلالات جنسی و ، DSM-IV شامل اختلالاتی است که در ، (Paraphilic Disorders) طبقهی تشخیصی نابهنجاریهای جنسی


هویت جنسی قرار گرفتهاند. در این طبقهی تشخیصی 9 اختلال مجزا قرار گرفتهاند که از جملهی آنها میتوان به اختلال نمایشگری، یادگار خواهی،


هستند. DSM-IV نظربازی، آزارگری جنسی اشاره کرد )اختلالات این طبقه همگی مشابه نابهنجاریهای جنسی مطرح شده در


Disruptive, Impulse Control, and Conduct Disorders 17 . اختلالات رفتار ایذایی، کنترل تکانه و سلوک


در زیرگروه “اختلالاتی که برای نخستین بار معمولاً در شیرخوارگی، کودکی یا DSM-IV این طبقهی تشخیصی شامل هفت اختلال است که در


نوجوانی تشخیص داده میشوند” و “اختلالات کنترل تکانه”که به گونهای دیگر طبقهبندی نشدهاند، قرار دارند. اختلال بیاعتنایی مقابلهای، آتش


افروزی، دزدی بیمارگون، اختلال انفجاری متناوب و اختلال سلوک مهمترین اختلالات در این طبقهی تشخیصی هستند.


Substance Use and Addictive Disorders 18 . اختلالات اعتیادی و مصرف مواد


در طبقهی اختلالات وابسته به مواد قرار دارند. تغییر نام این طبقه به منظور وسعت دادن شمول آن DSM-IV این طبقه شامل اختلالاتی میباشد که در


انجام گرفته است تا هم اختلالات مصرف مواد و هم رفتارهای اعتیادی غیر مصرف مواد را دربرگیرد. تنها رفتار اعتیادی غیر مصرف مواد که در این


در دستهی “اختلالات کنترل تکانه که به گونهای دیگر طبقه بندی نشدهاند”، DSM-IV طبقهی تشخیصی قرار گرفته، اختلال قماربازی است که در


قرار دارد. سایر اختلالات این طبقه در سه دستهی کلی اختلالات مصرف مواد، مسمومیت مواد و ترک مواد جای گرفتهاند. در اختلالات سوء مصرف


DSM- مواد معیارهای قبلی برای تشخیص سوء مصرف مواد وجود تنها یکی از علایم را ضروری میدانست در حالیکه اختلال مصرف مواد در 5


تعدیل شده و نیازمند 2 یا 3 مورد از علایم برای تشخیص است.


باور دارند که این کلمه میتواند به خوبی به شرایط مصرف وسواسگونه مواد اشاره کند و نیز addiction طرفداران اصطلاح DSM در کارگروه 5


میتواند آن را از وابستگی فیزیکی هنجار که ممکن است در نتیجه مصرف داروهای موثر بروی سیستم اعصاب مرکزی، اتفاق بیافتد، تمیز دهد. کسانی


موافق بودند احساس کردند که این کلمه اصطلاح خنثیتری است که میتواند به راحتی برای تمام مواد از جمله الکل و dependence که با اصطلاح


اصطلاح تحقیرآمیزی است که میتواند برای انگ زدن به مردمی که اختلال مصرف مواد addiction نیکوتین اعمال شود و استدلال کردند که کلمه


شکست خورد و در نهایت از کلمه addiction تنها با یک رأی نسبت به dependence دارند، استفاده شود. در طی آخرین رأیگیری کلمه


در نامگذاری این طبقه استفاده گردید. Addiction


Neurocognitive Disorders 19 . اختلالات عصبی- شناختی


در طبقهی دلیریوم، دمانس و سایر اختلالات نسیانی و شناختی قرار گرفتهاند. این طبقهی تشخیصی در DSM-IV اختلالات این طبقه تشخیصی در


راهنمای جدید به سه دستهی گستردهی دلیریوم، اختلال عصبی- شناختی اساسی و اختلال عصبی- شناختی خفیف تقسیم شدهاند که در مجموع بیست


و هفت اختلال مجزا را دربر میگیرند.


Personality disorders 20 . اختلالات شخصیت


بر DSM- شاید بتوان بیشترین تغییر ایجاد شده در طبقات تشخیصی راهنمای جدید را در حوزهی اختلالات شخصیت مشاهده کرد. کار گروه 5


اساس یک مدل ابعادی- طبقهای پیوندی، فرمولبندی جدیدی از ارزیابی و تشخیص آسیبشناسی شخصیت پیشنهاد کرده است که در آن انواع


اختلالات شخصیت با صفات شخصیتی آسیبشناختی ادغام میشوند. بر این اساس در راهنمای جدید ویژگیهای اصلی اختلال شخصیت، تخریب


در عملکرد شخصیت و وجود صفات شخصیتی آسیبشناختی است و برای تشخیص اختلال شخصیت 5 ملاک باید وجود داشته باشد که عبارتند از:


1. تخریب قابل ملاحظه در عملکرد خود (هویت و خود جهتدهی) و عملکرد بینفردی (همدلی یا صمیمیت)


2. وجود یک یا چند ویژگی شخصیتی بیمارگون


3. آسیب در عملکرد خود و تظاهرات صفات شخصیتی که در طول زمان و در موقعیتهای مختلف ثابت هستند


4. آسیب در کارکردهای شخصیتی و تظاهر صفات شخصیتی را نمیتوان ناشی از سطح تحولی هنجار فرد یا محیط اجتماعی/ فرهنگی، در نظر


گرفت.


5. آسیب در کارکردهای شخصیتی و تظاهر صفات شخصیتی ناشی از اثرات مستقیم فیزیولوژیک یک ماده (برای مثال داروی غیرمجاز یا


تجویزشده) یا یک وضعیت پزشکی عمومی (برای مثال ضربهی شدید مغزی) نمیباشد.


DSM-IV بر اساس معیارهای مبتنی برآسیب نوعی در کارکرد شخصیت و صفات شخصیتی بیمارگون، اختلالات شخصیتیِ ، DSM- کارگروه 5


را از ده اختلال به شش اختلال که شامل اختلال شخصیت ضداجتماعی، اجتنابی، مرزی، خودشیفته، وسواسی- اجباری و اسکیزوتایپی هستند کاهش


داده است. در مجموع مهمترین مزیت مدل ابعادی جدید را میتوان درنظر گرفتن اختلالات شخصیت به صورت یک پیوستار و نه صرفاً نگاهی


وجود دارد) به آنها و ارزیابی شدت کژکارکردیهای شخصیت دانست. DSM-IV دووجهی (وجود یا عدم وجود اختلالات شخصیت آنگونه که در


Other disorder 21 سایر اختلالات .


قرار ندارند و در DSM-IV تحت عنوان سایر اختلالات، شامل تشخیصهای جدیدی است که در ، DSM در نهایت آخرین طبقهی تشخیصی 5


این طبقه دو اختلال آسیب به خود و آسیب به خود از نوع غیرخودکشی قرار گرفته است.


DSM- انتقادات وارده به کار کمیته شکلگیری 5


و همچنین اولین پیشنویس منتشر شده این کمیته انتقاداتی را برانگیخته که به طور خلاصه در ذیل به آنها DSM- فرایند کار کمیته شکلگیری 5


میپردازیم:


برای اولین بار از اعضا خواسته شد توافق نامهای را امضا کنند که بر حسب آن کل فرایند کارگروهها وکمیته به DSM- –در کمیته شکلگیری 5


و آلن DSM صورت مخفیانه باشد. این امر انتقادات بسیاری از جانب صاحبنظران از جمله رابرت اسپیتزر سرپرست کمیته شکلگیری ویرایش سوم


برانگیخته است. این منتقدان معتقدند برای حفظ روایی و اعتبار طبقات تشخیصی جدید، DSM فرانسیس سرپرست کمیته شکلگیری ویرایش چهارم


شفافیت فرایندهای کار کمیته و گروهها و همچنین امکان نظردهی سایر صاحبنظران درباره این فرایند ضروری است.


–همانطور که قبلاً هم ذکر شد افزایش قابل توجه تعداد اعضای کمیته که پیوندها و روابطی را با سازمانهای صنعتی دارند، موجب نگرانی


منتقدین گردیده است. منتقدین میگویند این امر ممکن است سبب شکلگیری سوگیریهای قابل توجه و پزشکیسازی بیش از پیش شرایط طبیعی


زندگی گردد.


تداوم سوگیریهای فرهنگی است. از نظر منتقدین این حیطه، با وجود شواهد روزافزون وجود ، DSM- –یکی دیگر از انتقادات جدی به 5


هیچ تغییر قابل توجهی در این زمینه صورت نگرفته است. ، DSM سوگیریهای فرهنگی در سیستم تشخیصی


درباره سیستم جدید تشخیص اختلالات شخصیت است. از نظر منتقدان ، DSM- –اما یکی از جدیترین انتقادات به پیشنویس اولیه ارایه شده 5


این سیستم التقاطی که ملغمهای از دو سیستم تشخیصی مقولهای و ابعادی است، نه تنها دارای چهارچوب منطقی قابل قبولی نیست، بلکه در عمل نیز


مشکلات فراوانی را به وجود خواهد آورد. این سیستم از لحاظ بالینی به اندازه کافی مورد بررسی و آزمایش قرار نگرفته و از طرف دیگر با سیستم


رایج و جاافتاده میان روانپزشکان و روانشناسان تفاوت عمدهای دارد و بنابراین جاانداختن آن به انرژی فراوان و تلاشهای گسترده نیازمند است که


با توجه به فقدان چارچوب نظری منسجم و منطقی برای این سیستم التقاطی معلوم نیست آیا این اصلاح، ارزش این همه تلاش را دارد یا خیر


.( (گروهل، 2010


منابع


1. WWW.DSM-5.org


2. WWW.APA.ORG


3. Niles. A. N., Lebeau, R. T., Liao,B., . Glenn, D. E.,& Craske, M, G. (2012). Dimensional indicators of


generalized anxiety disorder severity for DSM-V. Journal of Anxiety Disorders. 26 279– 286


4. Hummelena B., Pedersen, G., & Karterud, Sigmund. .(2012).Some suggestions for the DSM-5 schizotypal


personality disorder construct.comprehensive psychiatry.53 341-349


5. Cheryl, M. C. B, Michael F. & Cornblatt B., (2010). The psychosis risk syndrome and its proposed


inclusion in the DSM-V: A risk–benefit analysis. Schizophrenia Research 120 16–22


6. Mataix-Cols, D.O, Frost R., Pertusa, A.& Clark L. A.( 2011).Criteria for Eating Disorders: Reduction of


Eating Disorder Not Otherwise Specified and Validity. International Journal of Eating Disorders 44


7. Richard, M., LEVENSON, J.& SHARPE, M.(2003). Somatoform Disorders in DSM-V. Psychosomatics


44(6)


8. Mojtabai,R. Bereavement-Related Depressive Episodes (Characteristics, 3-Year Course, and Implications


for the DSM-5). (2003) Archive of General Psychiatry .Vol 68, 9


9. K. Keel., Brown T. A., Holm-Denoma, J.,& P. Bodell, L.(2011). Comparison of DSM-IV Versus


Proposed DSM-5 Diagnostic criteria for eating disorders: Reduction of eating disorder not otherwise specified


and validity .International Journal of eating Disorders. 44. 553-560


10. Saxena,S., . Leckman, J. F., Stein D. J., Matsunaga, H. & Wilhelm, S. (2010). Hording disorder: A new


diagnosis for DSM-V?. Depression and Anxiety. 27 : 556–572


11. Grohol,j.(2010). Personality Disorder shakes up in DSM-5.


http://psychcentral.com/blog/archives/2010/11/30/personality-disorders-shakeup-in-dsm-5.


12 . خبرنامه انجمن علمی روان شناسی بالینی ایران. زمستان 1391


DSM یک فراکاو|روانشناسی|مشاوره|ازدواج|خانواده-تغییر و تحولات صورت گرفته در 5


دکتر فرهاد طارمیان، روانشناس بالینی، استادیار دانشگاه علوم پزشکی زنجان


زهرا باقری، دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، دانشگاه علوم پزشکی زنجان


رقیه احمدیزاده، دانشجوی کارشناسی ارشدروانشناسی بالینی، دانشگاه علوم پزشکی زنجان


  • ARMIN RASOULI

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی